دوست داشتن آدمها دوره دارد، دوست داشتن هنرمندها، مخصوصن خوانندهها، دورهی محدودتر. قبلن معتقد بودم باید میشد برای هنرمندان محبوبم در هر جایی دورهی ۱۰ ساله تعریف کرد، الان معتقدم این دوره باید برای بعضیهای خیلی زیادشان یک ساله باشد. بس که تغییر در منش، رفتار و سیاستها سرعت گرفته است مثل روزگار، خوش به حال روزگار.
سادهترش را از فیسبوک کمک میگیرم و با داریوش اقبالی مثال میزنم. مثلن پیجهای داریوش باید اینطور بود:
داریوش (۵۰-۶۰)
داریوش (۶۰-۷۰)
داریوش (۷۰-۸۰)
داریوش (۸۰-۹۰)
داریوش (۹۰-۰۰)
و …
آنوقت من هر دههای از فعالیت هنری داریوش را که دوست داشتم لایک میزدم و بقیه را به امان خدا رها میکردم که او هم میسپرد دست هواداران همیشگی کویش.
بعضیها یکجوری تصورات تو را بههم میزنند که حتا میخواهی فراموش کنی دورهای کارهایشان را دوست داشتی. یکیشان همین رضا یزدانی است روزی در آهنگی به ساختن برج میلاد گیر میداد و حالا به همراه ترانهسرایش، بعد از قهر و آشتیها، پایهی ثابت کنسرتهای بیشمار در برج میلاد است. فقط یک مثال از میان همهی این بعضیها.
لابد قوهی ادراک من ترک برداشته است که اینهمه تناقض را درک نمیکنم.